ارسال شده در ۲۵ / ۲ / ۱۳۸۷ در ساعت ۱۲ و ۴۳ دقيقه
معيارهاي تشخيصي در روانشناسي باليني و روانپزشكي
بر اساس D S M IV TM و I C D 9
7-اختلالات اضطرابي
7 - Anxiety Disorders (393)
حمله هراس | یک دوره مشخص و شدید ترس که در آن حد اقل چهار تا از علایم زیر بطور ناگهانی ظاهر شده و ظرف ده قیقه به اوج میرسد 1- تپش قلب 2- تعرق 3- لرزش 4- بند آمدن نفس 5- احساس خفگی 6- درد سینه 7- تهوع 8- سرگیجه و ضعف 9- مسخ شخصیت و مسخ واقعیت 10- ترس از دست دادن کنترل 11- ترس از دیوانه شدن 12- ترس از مردن 13-احساس کرختی 14- احساس داغ شدن یا لرز پیدا کردن . حملات هراس در انواعی از اختلالات اضطرابی ممکن است روی دهد مثل اختلال هراس ،فوبی اجتماعی ، استرس پس از سانحه و ... | Pnic Attack | ||
1 | اختلال هراس بدون گذر هراسي | A ـ هر دو مورد : 1- حملات هراس غير منتظره مكرر . 2- حداقل متعاقب يكي از حملات به مدت يك ماه يا بيشتر B ـ فقدان گذر هراسي C ـ حملات هراس حاصل تاثير مستقيم دارو يا يك اختلال طبي عمومي (مثلا پركاري تيروييد) نمي باشد . D ـ اضطراب را نمي توان به اختلال رواني ديگر ، مثل اختلال وسواسي ، اختلال استرس پس از سانحه ، اختلال اضطراب جدايي ، يا جمع هراسي ارتباط داد . | Panic Disorder Without Agoraphobia (397) | 300.01 |
2 | اختلال هراس با گذر هراسي | A ـ هر دو مورد : 1- حملات هراس غير منتظره تكرار شونده . 2- حداقل متعاقب يكي از حملات به مدت يك ماه يا بيشتر B ـ وجود گذر هراسي : يعني ، اضطراب در مورد حضور در مكان ها يا موقعيت هايي كه فرار از آنها ممكن است مشكل (يا شرمسار كننده) باشد يا در صورت وقوع حمله هراس وابسته به موقعيت كمك قابل وصول نباشد . ترس هاي آگورافوبيك مشخصا به گروه موقعيت هايي مربوط مي شوند كه مشتملند بر تنها بودن بيرون از خانه ، حضور در ازدحام يا صف ، روي پل رفتن ، يا مسافرت با قطار ، اتوبوس يا اتومبيل . توجه : اگر هراس به يك يا چند موقعيت خاص مربوط باشد فوبي خاص ، و اگر اجتناب به موقعيت هاي اجتماعي مربوط باشد جمع هراسي را در نظر بگيريد . C ـ از موقعيتهاي آگورافوبيك اجتناب مي شود (مثلا مسافرت محدود مي شود) در غير اينصورت با ناراحتي و تشويش شديد در مورد وقوع حمله هراس هـمراه است ، و يا حضـور يك هـمـراه را ايجـاب مي كـنـد . D ـ حملات هراس نتيجه تاثير مستقيم دارو ، يا يك اختلال طبي عمومي (مثل پركاري تيروييد) نمي باشد . E ـ اضطراب را نمي توان به اختلال رواني ديگر ، مثل اختلال وسواسي ـ جبري ، اختلال استرس پس از سانحه ، اختلال اضطراب جدايي ، يا جمع هراسي ارتباط داد . | Panic Disorder With Agoraphobia(397) | 300.21 |
3 | گذرهراسي بدون سابقه اختلال هراس | A ـ وجود گـذر هراسي : يعني اضطراب در مورد حضور در مكان ها يا موقعيت هايي كه فرار از آنها ممكن است مشكل باشد يا در صورت وقوع ناگهاني علايم حمله هراس ، كه شخص از ناتوان كنندگي يا شرم آور بودن آن مي ترسد ، مثل ترس از بيرون رفتن از خانه بدليل ترس از وقوع ناگهاني سرگيجه يا اسهال . ترسهاي آگورافوبيك مشخصا به گروه موقعيت هايي مربوط مي شوند كه مشتملند بر تنها بودن بيرون از خانه ، حضور در ازدحام يا صف ، روي پل رفتن ، يا مسافرت با قطار ، اتوبوس يا اتومبيل . B ـ از موقعيت هاي آگورافوبيك اجتناب مي شود C ـ هرگز واجد ملاكهاي تشخيصي اختلال هراس نبوده است . D ـ اگر يك اختلال طبي عمومي همراه وجود داشته باشد ، ترس توصيف شده در ماده A آشكارا بيشتر از آن است كه معمولا با آن اختلال همراه است . E ـ اضطراب يا اجتناب فوبيك را نمي توان به اختلال رواني ديگر ، مثل فوبي خاص ( مثل اجتناب محدود به موقعيتي مثل آسانسور ) . اختلال وسواسي ـ جبري ، اختلال استرس پس از سانحه يا جمع هراسي ارتباط داد . F ـ نتيجه تاثير مستقيم دارو با يك اختلال طبي عمومي نمي باشد . | Agoraphobia Without History of Panic Disorder (403) | 300.22 |
4 | فوبي خاص (فوبي ساده) | A ـ ترس بارز و مستمر كه افراطي و غير منطقي و وابسته به حضور يا پيش بيني يك شيئئ يا موقعيت خاص است مثل : پرواز، بلندي ، حيوانات ، دريافت تزريق . مشاهده خون ) . B ـ مواجهه با محرك فوبيك تقريبا بدون استثناء يك پاسخ اضطرابي فوري بر مي انگيزد ، كه ممكن است بصورت حمله هراس وابسته به موقعيت يا زمينه سازي شده با موقعيت درآيد . توجه : در كودكان اضطراب ممكن است به شكل گريه ، قشقرق ، ميخكوب شدن يا چسبيدن به ديگران تظاهر كند . C ـ شخص متوجه افراطي و غير منطقي بودن ترس خود مي باشد D ـ شخص از موقعيت فوبيك اجتناب ميكند ، در غير اينصورت متحمل اضطراب شديد و ناراحتي مي گردد . E ـ اجتناب ، انتظار همراه با تشويش يا ناراحتي در موقعيت هاي ترس برانگيز بطور قابل ملاحظه در برنامه هاي معمول شخص ، عملكرد شغلي ،تحصيلي ، فعاليت هاي اجتماعي يا روابط با ديگران تداخل مي كند ، يا فرد از داشتن فوبي، ناراحتي شديد احساس ميكند . F ـ در افراد زير 18 سال ، طول اختلال حداقل 6 ماه است . G ـ اضطراب ، حملات هراس ، يا اجتناب فوبيك مربوط به شيء يا موقعيت خاص بر حسب يك اختلال رواني ديگر مثل اختلال وسواسي ـ جبري ، اختلال استرس پس از سانحه ، اختلال اضطراب جدايي (مثل اجتناب از رفتن به مدرسه) ، مدرسه هراسي (مثل اجتناب از موقعيتهاي اجتماعي به دليل ترس از شرمساري) ، اختلال هراس همراه با گذر هراسي ، يا گذر هراسي بدون سابقه اختلال هراس قابل توضيح بهتر نيست . نوع را مشخص نماييد : حيوان . خون ، تزريق ، صدمه . نوع محيط طبيعي مثلا بلندي ، طوفان ، آب . نوع موقعيتي در كودكان اجتناب از صداهاي بلند و افراد ملبس به لباس مخصوص . | Specific Phobia (405) | 300.29 |
5 | جمع هراسي (اختلال اضطراب اجتماعي) | A ـ ترس بارز و مستمر از يك يا چند موقعيت يا عملكرد اجتماعي كه در آن شخص با افراد ناآشنا مواجهه است يا ممكن است موضوع كنجكاوي آنها قرار گيرد . شخص مي ترسد به گونه اي رفتار كند (يا علايم اضطراب نشان دهد) كه موجب تحقير و شرمندگي او گردد. B ـ رويارويي با موقعيت اجتماعي برانگيزنده ترس تقريبا بدون استثناء به اضطراب منجر مي شود ، كه ممكن است بصورت حمله هراس وابسته به موقعيت يا زمينه سازي شده با موقعيت درآيد . توجه : در كودكان ممكن است اضطراب به صورت ترس ، قشقرق ، ميخكوب شدن ، يا دوري گزيدن از موقعيت هاي اجتماعي تظاهر كند .C ـ شخص متوجه افراطي و غير منطقي بودن ترس خود مي باشد . توجه : در كودكان ممكن است اين ويژگي وجود نداشته باشد . D ـ شخص از موقعيت ها يا عملكرد فوبيك اجتناب مي كند ، در غير اينصورت متحمل اضطراب شديد و ناراحتي مي گردد . E ـ اجتناب ، انتظار توام با تشويش ، يا ناراحتي در موقعيت ها يا عملكردهاي ترس برانگيز بطور قابل ملاحظه در برنامه هاي معمول شخص ، عملكرد شغلي ، تحصيلي ، فعاليت هاي اجتماعي يا روابط با ديگران تداخل مي كند . يا فرد از داشتن فوبي ناراحتي شديد احساس مي كند .F ـ در افرادزير 18 سال ، طول اختلال حداقل 6ماه است . G ـ ترس يا اجتناب حاصل تاثير فيزيولوژيك مستقيم يك ماده ، يا يك اختلال طبي كلي نمي باشد ، و بر حسب يك اختلال رواني ديگر (مثل اختلال هراس با يا بدون گذر هراسي ، اختلال اضطراب جدايي ، اختلال بدريختي بدن ، اختلال نافذ مربوط به رشد ، يا اختلال شخصيت اسكيزوييد قابل توضيح بهتر نيست . H ـ اگر يك اختلال طبي كلي يا يك اختلال رواني ديگر وجود داشته باشد ، ترس در ملاك A با آن ربطي ندارد ، مثلا ترس مربوط به لكنت زبان ، لرزش در بيماري پاركينسون ، يا ابراز رفتارهاي نابهنجار مربوط به خوردن در بي اشتهايي رواني يا پر اشتهايي رواني نمي باشد . مشخص نماييد : منتشر: اگر ترس شامل اكثرموقعيت هاي اجتماعي است (تشخيص اضافي اختلال شخصيت دوري گزين را هم در نظر بگيريد) . | Social Phobia(411) | 300.23 |
6 | اختلال وسواسي – جبري | A ـ وجود فكر وسواسي ، يا عمل وسواسي : فكر وسواسي با موارد زیر تعيين مي شوند : 1-افكار ، تكانه ها ، يا تصاوير ذهني تكراري و مقاوم كه زماني در طول اختلال براي شخص، مزاحم و نامتناسب شمرده مي شوند و اضطراب و ناراحتي بارز بوجود مي آورند . 2-افكار ، تكا نه ها ، و تصاوير ذهني فقط نگراني ساده در مورد مسايل زندگي واقعي نمي باشند . 3-شخص مي كوشد اين افكار يا تكانه ها را ناديده گرفته يا از ذهن خود كنار بزند يا آنها را با عمل يا فكري ديگر خنثي نمايد . 4-شخص واقف است كه افكار ، تكانه ها ، يا تصاوير ذهني وسواسي حاصل ذهن خود او هستند ومثل تزريق افكار از خارج تحميل نمي شوند . اعمال وسواسي ، بصورت زیر تعيين مي شوند : 1-رفتارها (مثل شستن دستها ، منظم كردن و وارسي ) و اعمال ذهني ( مثل دعا ، شمارش ، تكرار كلمات به آرامي ) تكراري كه شخص احساس مي كند در پاسخ به افكار وسواسي ، يا مطابقت با اصولي كه فرد ناگزير از انجام دقيق آنهاست ، مجبور است آنها را انجام دهد 2-رفتارها يا اعمال ذهني براي خنثي سازي يا پيشگيري از ناراحتي يا وقوع يك اتفاق يا رويداد ترسناك طرحريزي مي شود ، معهذا اين رفتارها يا اعمال ذهني رابطه اي واقعگرايانه با آنچه قرار است خنثي شده يا پيشگيري شود ندارند . يا آشكارا افراطي هستند . B ـ زماني در طول اختلال ، شخص به افراطي يا غير منطقي بودن افكار و اعمال وسواسي وقوف پيدا كرده است. ( اين موضوع در مورد كودكان ممكن است صدق نكند ). C ـ افكار و اعمال وسوا سي ناراحتي شديد ايجاد مي كنند ، وقتگير هستند ، يا بطور قابل ملاحظه در برنامه هاي معمول ، عملكرد شغلي ، يا فعاليتهاي اجتماعي وروابط با ديگران تداخل مي نمايند. D ـ اگريك اختلال محور I ديگر وجود داشته باشد ، محتوي افكار واعمال وسواسي محدود به آن نيست (مثل اشتغال ذهني با غذا در اختلال خوردن ، كندن مو در تريكوتيلومانيا ، نگراني در مورد ظاهر دراختلال بدريختي بدن ، اشتغال ذهني با داروها در اختلال مصرف مواد ، اشتغال ذهني با ابتلا به يك بيماري جدي در خودبيمارانگاري ، يا نشخوار ذهني با احساس گناه در صورت وجود اختلال افسردگي اساسي ) . E ـ ناشي از تاثير مستقيم يك ماده يا يك اختلال طبي كلي نمي باشد . | Obsessive-Compulsive Disorder(417) | 300.3 |
7 | اختلال استرس پس از سانحه | A ـ شخص در معرض يك رويداد آسيب رسان قرار گرفته كه در آن هر دوشرط زير وجود داشته است 1- شخص رويداد يا رويداد هايي را تجربه كرده كه با خطر واقعي يا تهديد به مرگ يا صدمه جدي همراه بوده ، 2- پاسخ شخص با ترس شديد ، درماندگي ، يا وحشت همراه بوده است . B ـ تجربه آسيب رسان مستمرا مجددا تجربه مي شود : 1- يادآوري مكرر و ناراحتي برانگيز رويداد ، ازجمله با تصاوير ذهني ، افكار ، يا ادراكات . 2-رويدادهاي ناراحتي برانگيز تكراري حادثه 3-احساس ورفتار به گونه اي كه انگار حادثه در حال تكرار شدن است ، مشتمل بر احساس وقوع مجدد حادثه ، خطاهاي حسي ، توهمات ، ودوره هاي’ فلش بك‘ تجزيه اي از جمله دوره هايي كه در حالت بيدار شدن از خواب يا مستي روي مي دهند 4- ناراحتي روانشناختي شديد در مواجهه با حوادثي كه سمبل يا شبيه وجهي از رويداد آسيب رسان است . 5- پاسخگويي فيزيولوژيك در رويارويي با نشانه هاي دروني يا بروني تداعي كننده (سمبوليك) يا مشابه وجهي از رويداد آسيب رساني . C ـ اجتناب مستمر از محرك هاي مربوط با تروما و كاهش پاسخگري كلي ( كه قبل از حادثه وجود نداشته است ) ، بطوريكه با سه تا يا بيشتر از موارد زير مشخص مي شود : 1- سعي براي اجتناب از افكار و احساسهاي مربوط به ضربه .2- سعي براي اجتناب از فعاليتها . مكانها ، يا افراد يادآور خاطره تروما . 3- ناتواني براي به خاطر آوردن وجه مهمي از تروما . 4- كاهش قابل ملاحظه علاقه يا شركت در فعاليتهاي مهم . 5- احساس گسستگي يا غرابت در ارتباط با ديگران . 6- محدوديت حدود عاطفي (مثل نداشتن احساس هاي عاشقانه ) . 7- احساس كوتاه تر شدن آينده ( مثلا نداشتن انتظار شغل ، ازدواج ، بچه دار شدن يا عمر طبيعي داشتن ) . D ـ علايم مستمر تحريك بالا تر از حد معمول (كه قبلا وجود نداشته است) و با دو يا چند تا از مواد زير مشخص مي شود : 1- اشكال در به خواب رفتن يا تداوم خواب .2-تحريك پذيري يا حمله هاي خشم . 3- اشكال در تمركز . 4- گوش به زنگ بودن شديد . 5- تشديد واكنش از جا پريدن . E ـ طول مدت اختلال (علايم در D-C-B ) بيش از يك ماه است . F ـ اختلال موجب ناراحتي شديد يا تخريب در عملكرد اجتماعي - شغلي يا ساير زمينه هاي مهم مي گردد . مشخص نماييد : حاد : اگر طول مدت علايم كمتر از 3ماه است . مزمن : اگر طول مدت علايم 3ماه يا بيشتر است . مشخص نماييد : با شروع تاخيري : اگر شروع علايم حداقل 6ماه پس از حادثه است . | Posttraumatic Stress Disorder (424) | 309.81 |
8 | اختلال استرس حاد | A ـ شخص در معرض يك رويداد آسيب رسان قرار گرفته كه در آن هر دو شرط زير وجود داشته است : 1- شخص رويداد يا رويداد هايي را تجربه كرده ، شاهد بوده يا با آن مواجه گرديده كه با خطر واقعي يا تهديد به مرگ يا صدمه جدي همراه بوده يا تهديدي براي تماميت جسمي او با ديگران محسوب مي شده است . 2- پاسخ شخص با ترس شديد . درماندگي ، يا وحشت همراه بوده است . B ـ ضمن تجربه يا پس از تجربه رويداد ، شخص سه تا يا بيشتر از علايم تجزيه اي زير را داشته است : 1- احساس ذهني كرختي ، گسستگي يا فقدان واكنش هيجاني . 2- كاهش ميزان آگاهي از محيط (مثلا بهت زدگي) .3- مسخ شخصيت . 4- مسخ واقعيت . 5- فراموشي تجزيه اي (يعني ، ناتواني براي بخاطر آوردن يك وجه مهم تروما ) . C ـ رويدادآسيب رسان مستمرا به يكي از طرق زير مجددا تجربه مي شود : تصاوير ذهني ، افكار، رويا ها ، خطاهاي حسي ، دوره هاي فلش بك ، يا احساس تكرار تجربه ، يا احساس ناراحتي در مواجهه با يادآورهاي رويداد آسيب رسان . D ـ اجتناب بارز از محركهاي برانگيزنده خاطره تروما ( افكار ، احساس ها ، صحبتها ، فعاليتها ، مكانها ، مردم ) . E ـ علايم بارز اضطراب يا افزايش سطح انگيختگي ( مثل اشكال در بخواب رفتن ، تحريك پذيري ، عدم تمركز فكري ، ترس بيش از حد ، تشديد واكنش از جا پريدن و بيقراري حركتي ) . F ـ اختلال موجب ناراحتي قابل ملاحظه باليني يا تخريب در عملكرد اجتماعي شغلي يا ساير زمينه هاي مهم ميگردد ، توانايي شخص را از پيگيري تكليفي خاص ، مثل استعداد مناسب يا برانگيختن امكانات شخصي از طريق اطلاع دادن رويداد آسيب رسان به اعضاء خانواده مختل مي سازد. G ـ اختلال حداقل دو روز و حداكثر 4 هفته طول مي كشد و در ضمن 4 هفته پس از رويداد ظاهر مي گردد. H ـ ناشي از تاثير فيزيولوژيك مستقيم يك ماده يا يك اختلال طبي كلي نمي باشد ، اختلال پسيكوتيك گذرا توضيح بهتري براي آن نيست ، و فقط تشديد يك اختلال قبلي محور I و II نمي باشد. | Acute Stress Disorder (429) | 308.3 |
9 | اختلال اضطراب منتشر | A ـ اضطراب و تشويش مفرط (انتظار توام با دلواپسي) در اكثر اوقات ، به مدتي بيش از 6 ماه ، در مورد بعضي از رويدادها يا فعاليتها (مثل كاركرد شغلي يا تحصيلي) .B ـ كنترل تشويش براي بيمار دشوار است. C ـ اضطراب و تشويش با 3 علامت (يا بيشتر) از شش علامت زير كه برخي از آنها در 6 ماه گذشته اكثر روزها وجود داشته اند همراه است. ( توجه : در كودكان فقط يك علامت كافي است) . 1- احساس عصبانيت و بي صبري . 2- خستگي پذيري . 3- اشكال در تمركز يا دوره هاي كوتاه احساس ’ تهي بودن ذهن ‘ . 4- تحريك پذيري . 5- تنش عضلاني . 6- اختلال خواب D ـ كانون اضطراب وتشويش محدود به خصوصيات يك اختلال محور I نيست و منحصراً در جريان اختلال استرس پس از سانحه نيست. E ـ اضطراب ، تشويش يا علايم جسمي ، ناراحتي باليني قابل ملاحظه يا تخريب در كاركرد اجتماعي ، شغلي ايجاد مي كند .F ـ اختلال نتيجه مستقيم مواد يا يك اختلال طبي كلي (مثل پركاري تيروئيد) نبوده ومنحصراً در جريان اختلال خلقي ، اختلال پسيكوتيك ، يا اختلال نافذ مربوط به رشد روي نمي دهد . | Generalized Anxiety Disorder (432) | 300.02 |
10 | اختلال اضطرابي ناشي از يك اختلال طبي كلي | A ـ اضطراب بارز ، حملات هراس ، افكار يا اعمال وسواسي B ـ بر اساس قرائن به دست آمده از شرح حال ، معاينه جسمي و يافته هاي آزمايشگاهي يك اختلال طبي كلي را مي توان از نظر سبب شناختي مربوط به اختلال قلمداد نمود . C ـ يك اختلال رواني ديگر ، مثلاً اختلال انطباق همراه با اضطراب ، كه در آن عامل استرس زا يك بيماري داخلي جدي است توضيح بهتري براي اين اختلال نمي باشد . D ـ اختلال از نظر باليني ناراحتي شديد ايجاد نموده يا تخريب در عملكرد اجتماعي ، شغلي بوجود مي آورد . E ـ اختلال منحصراً در جريان دليريوم يا دمانس روي نمي دهد . | Anxiety Disorder Due to…[Indicate the General Medical Condition](436) | 293.89 |
11 | اختلال اضطرابي ناشي از مصرف مواد | A ـ اضطراب بارز ، حملات هراس ، افكار يا اعمال وسواسي . B ـ بر اساس قرائن بدست آمده از شرح حال ، معاينه جسمي ، ويافته هاي آزمايشگاهي مسموميت يا ترك مواد در كار بوده ، و علايم A در جريان ، يا ضمن يك ماه پس از مسموميت با ترك مواد ظاهر شده است . C ـ يك اختلال اضطرابي بدون ارتباط با مواد ، توضيح بهتري براي اين اختلال نيست . D ـ اختلال از نظر باليني ناراحتي شديد ايجاد نموده يا تخريب در عملكرد اجتماعي ، شغلي يا ساير زمينه هاي مهم بوجود مي آورد . E ـ اختلال منحصراً در جريان دليريوم يا دمانس روي نمي دهد . | Sabstance- Induced Anxiety Disorder | ---- |
12 | اختلال اضطرابي كه به گونه اي ديگر مشخص نشده است | (1) A ـ اين طبقه شامل اختلالاتي مي گردد كه ملاك هاي يك اختلال اضطرابي خاص را در بر نمي گيرد . نمونه هاي آن مشتملند بر : ترس از اينكه ظاهر جسماني يا بوي بدن شخص ، مزاحم ديگران است | Anxiety Disorder NOS (444) | 300.00 |
pakzadian
clinical psychologist